شاید نزدیکترین فرد زندگیمان نداند به چه فکر میکنیم. اما «گوگل» میداند.
وقتی سوالی برایتان پیش میآید اول کجا سرچ میکنید؟
گوگل؟
تلگرام؟
اینستاگرام؟
یوتیوب؟
آپارات؟
کستباکس؟
توییتر؟
گوگل تعداد زیادی از دادههای دست اول را دریافت میکند بخشی را به رایگان در اختیار عموم قرار میدهد و بخشی را برای اهداف تعریفشده استفاده میکند.
ترم آخر دانشگاه مقالهای در حوزهی فیزیک اجتماع خواندم با عنوان: تفاوتهای جنسیتی در روابط صمیمانه*
این مقاله با استفاده از دادههای موبایل و تحلیل دادهها نتیجه میگیرد:
مثلن یک خانوم ۵۰ ساله بیشتر تمایل دارد با فردی همجنس اما کوچکتر از خود در ارتباط باشد مانند دخترش.
در وهلهی دوم او دوست دارد با فردی غیرهمجنس و بزرگتر از خود در ارتباط باشد مانند همسرش.
و بعد با فردی غیرهمجنس و کوچکتر از خود مانند پسرش.
در این تحقیق تعداد تماس با افراد بصورت روزانه معیار «صمیمیت» تلقی میشود.
حالا شما این موضوع را متناظر عملکرد گوگل قرار دهید. تعداد سرچ روزانهی هر کلمه یا ترکیب معیاری است از اقبال موضوع در ذهن مردم. آن چیزی که سرچ میشود همان چیزی است که مردم تمایل دارند بدانند و دربارهاش فکر میکنند.
ما برای یافتن پاسخ پرسشهایمان به سراغ گوگل میرویم بنابراین او میتواند با جمعآوری انبوه دادهها اذهان عمومی را تحلیل کند.
حال میدانیم گوگل چگونه با پردازش دادههای بسیار زیاد اطلاعات بدست میآورد. همینطور گفتیم که بخشی از این اطلاعات در سایتهایی مانند گوگلترند در اختیار همگان قرار میگیرند.
این سایت به ما میگوید مثلن عبارت «تولید محتوا» در چه مناطقی با چه توزیعی جستجو میشود. به عبارت دیگر بر اساس اطلاعات گوگل، ما میدانیم در کدام مناطق مردم بیشتر دربارهی چه چیزی فکر میکنند.
- چگونه میتوانیم از این «اطلاعات» در تولید محتوا استفاده کنیم؟
یک پازل را تصور کنید. تولید محتوا تنها در یک شبکهی اجتماعی، تکهای از «پازل تولید محتوا» است.
🔴سایت اختصاصی خودتان
🟠تبلیغات در سایتهای دیگر
🟡ویدئوها در یوتیوب یا آپارات
🟢فایلهای صوتی در کست باکس یا شنوتو
🟣پستهای آموزشی در تلگرام یا اینستاگرام
همگی پازل محتوای شما را میسازند.
اما سایت اختصاصی از همهی آنها مؤثرتر است زیرا گوگل ماهیتی باز دارد و شبکههای اجتماعی ماهیتی بسته.
برای هر کسی که به گوگل دسترسی داشته باشد سپس موضوع محبوبش را سرچ کند شانس دریافت محتوا وجود دارد.
ولی در شبکههای اجتماعی این فالوورها هستند که اولویت دریافت محتوا دارند. بنابراین گوگل در اضافه کردن «افراد جامعهی هدف» به شبکههای اجتماعی نقش دارد همچنین میتوانیم از اطلاعاتی که گوگل در اختیارمان قرار میدهد برای تولید محتوای کاربردی استفاده کنیم.
وقتی بدانیم در حوزهی فعالیت ما چه کلماتی، سؤالاتی یا عبارتهایی بیشتر جستجو میشود یعنی اطلاعاتی دربارهی «نیاز مخاطبمان» داریم. دانستن نیاز بازار به ما کمک میکند آنچه مخاطب میخواهد را تولید کنیم و در اختیارش قرار دهیم. به واسطهی پاسخدهی به نیاز مخاطب بین ما ارتباط شکل میگیرد و ارتباط «شاهراه تأثیرگذاری» است.
در کنار ایجاد ارتباط و پاسخدهی به مخاطبان میتوانیم محتوای مورد علاقهی خود را نیز تولید کنیم. بنابراین مجموعهای از محتوا در اختیار علاقمندان قرار میدهیم که شامل محتوای محبوب ما و مخاطبانمان است.
- وقتی از «سئو» حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟
وقتی بدنبال معنی سئو هستیم با این عبارت مواجه میشویم: بهینهسازی برای موتور جستجو.
بصورت ضمنی این عبارت به مفهوم آن است که بعد از تولید محتوا لازم است محتوای خود را به زبان گوگل نیز بیان کنیم. یعنی به او اطلاع دهیم: سایت ما در فضای مجازی فعال است. محتوای ما دربارهی چه موضوعی است و جزئیات محتوا چیست.
الفبای سئو کلمات کلیدی هستند. همانطور که هر «کلمه» جملهای فشرده است. «کلمات کلیدی» محتوایی فشردهاند. یک سایت بطور کلی نیازمند سئو است که معمولن توسط طراح سایت انجام میشود. هر محتوا هم بصورت جداگانه سئو میشود تا گوگل بداند: بطور کلی سایت ما دربارهی چیست و هر محتوا شامل چه موضوعهایی است.
گوگل معیارهایی هم برای راستیآزمایی کلمات کلیدی و کیفیتسنجی محتوا دارد. اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد نظم و محتوای مفید است.
اگر گوگل را یک مخاطب هوشمند در نظر بگیریم. آنگاه بطور منظم برای پرسشها و نیازهایش محتوای کاربردی تولید کنیم. او هم ما را میشناسد و اگر کسی از او بپرسد، ما را به دیگران معرفی میکند.
- سایت هر متخصص آکادمی اوست
از قرن ۱۸ میلادی در انجمن سلطنتی انگلستان آزمایشهای علمی توسط دانشمندان برای مردم توضیح داده میشد. متاسفانه پس از چندین قرن هنوز در جامعهی ما چنین کارهایی رواج ندارد. مگر موارد اندک.
وقتی «فیزیک + وبینار» را سرچ میکنم تنها وبینارهایی را میبینم که مربوط به کنکور است. وبیناری دربارهی توضیح مفاهیم فیزیک به علاقمندان نمییابم. منظورم این نیست که جامعهای طالب علم و یادگیری داریم. اما بنظرم آموزش نقشی اساسی در پرورش سلیقهی عمومی دارد.
اکنون ما در موقعیتی استثنایی برای یادگیری قرار داریم. من فکر میکنم گسترش فضای مجازی، دسترسی و سهولت آن فرصتی است برای حضور متخصصین در اجتماع نه فقط در ساختمان دانشگاهها و مراکز علمی.
همیشه نباید علم یک شکل و صورت برای ارائه داشته باشد. سایت هر متخصص آکادمی اوست. جایی که میتواند محتوا را همانطور که همیشه دوست داشته به مخاطبش ارائه دهد و از همهی امکانات موجود استفاده کند.
یک محتوا میتواند بصورت نوشتار، ویدئو، فایل صوتی و وبینار ارائه شود تا بتواند با انواع مخاطب ارتباط بگیرد. این تمایز فضای مجازی است. محتوا در انواع متنوع تهیه میشود، در دسترس مخاطب قرار میگیرد و برای او قابلیت تکرار دارد.
امید است با ایجاد ارتباط میان متخصصین و عموم جامعه بحران بیسوادی** کاهش یابد و نیاز به یادگیری تقویت شود. بنظرم گام اول سوادآموزی بصورت اجتماعی آشتی با یادگیری است. این مسیر با تجربههای خوشایند اجتماع از علم ساخته میشود.
* sex differences in intimate relationship