آینده‌ی بهتر با آموزش بهتر

شبه‌علم در ۱۰ دقیقه

در دیداری که بین آنیشتین و چارلی چاپلین صورت گرفت. آنیشتین به او گفت: «کار شما خیلی مهم است زیرا مردم جهان از هر کشور و قومی که باشند حرکت‌های شما را می‌فهمند و تحسینتان می‌کنند». چارلی در پاسخ گفت: «ولی به نظر من کار شما خیلی مهم‌تر است زیرا مردم جهان از هر کشور و قومی بدون آن که حرف‌های شما را بفهمند تحسینتان می‌کنند!».

سمانه علامه را از سال ۸۱ می‌شناسم. در کلاس‌‌های نجوم آماتوری با هم دوست شدیم. دختری منظم و دقیق. لیسانس و فوق لیسانسش را در رشته‌ی فیزیک به پایان رساند سپس برای خواندن فلسفه‌ی علم به دانشگاه اصفهان رفت. او اکنون به ترجمه و تحقیق در رشته‌ی نوروساینس مشغول است. می‌خواهم در یک ملاقات دوستانه از او درباره‌ی «علم و شبه‌علم» بپرسم.

  • تعریف علم و شبه‌علم چیست؟

علم تعریف مصرح و دقیقی ندارد. ادعای علم‌ورزان این است که باید معیارهای هر حوزه از علم را داعیان همان حوزه معرفی کنند. نمی‌شود یک تعریف از علم را برای تمام شاخه‌های علم در نظر گرفت. اصطلاحی که ما در این‌جا به کار می‌بریم یعنی علم ترجمه‌‌ای از کلمه‌ی Science است که همه‌ی حوزه‌های معرفتی را در بر نمی‌گیرد و فقط شامل «علم تجربی» است.

برای بهتر فهمیدنش باید بگویم ما یک چیز کلی تری داریم به نام دانش و معرفت بشری که از واژه knowledge می‌آید. مفهوم دانش می‌تواند همه‌ی حوزه‌ها را در بر بگیرد. علم تجربی شاخه‌ای از دانش است که در گرو آزمایش، تجربه و فکت‌های واقع در جهانِ طبیعی است. علی‌الاصول ادعا این‌ است که روش خاصی برای کشف علوم تجربی وجود دارد.

پس با این اوصاف علم یعنی حیطه‌ای از دانش بشری که با روش تجربی و استقرایی به جمع‌آوری مشاهده‌ها از وقایع‌ جهان طبیعی می‌پردازد. در مشاهده‌ها به دنبال بهترین و بیشترین نظم‌ می‌گردد تا از دل آن‌ها یک قانون کلی که همه‌ی فکت‌ها را در بر گیرد، استخراج کند.

اگر تعریف دقیق‌تری از علم بخواهیم باید در حوزه خاصی از علم قرار بگیریم. مثلن بگوییم علم فیزیک شامل قوانینی است که در مورد امور، مشاهده‌پذیر است. این قوانین هم تکرارپذیر و هم بین‌الاذهانی است یعنی اگر هر کسی در هر مکان و هر زمانی آن قانون را دوباره به آزمایش بگذارد همان نتایج باید استخراج شود.

حالا به سراغ شبه‌علم می‌رویم. نکته‌ی اول اینکه شبه‌علم با ناعلم و ضدعلم متفاوت است. شبه‌علم چیزی است که ادعای علم می‌کند اما علم نیست. مثلن طبق دسته‌بندی‌های علم پزشکی، طب سوزنی و هومیاپاتی و شاید حتی طب سنتی شبه علم‌اند. اما طب اسلامی ضد علم است چون ادعایش این است که با علم تجربی مدرن مشکل دارد.

برای شبه‌علم چند ویژگی داریم اول اینکه خیلی در ظاهر شبیه به علم است. مثلن ادعا میکند فلان امر برای بسیاری امتحان شده و جواب داده. یعنی میخواهد بگوید: «من تجربه و آزمایش کردم.» اما علم تجربی فقط مبتنی بر تجربه و آزمایش نیست. یک جامعه‌ی علمی دارد که بر اساس اصولی آزمایش‌ها و اعتبار آزمایش‌ها را بررسی می‌کند.

نحوه‌ی عمومیت دادن هر نظریه در علم تجربی، معیار اندازه‌گیری معقولی دارد یعنی نمی‌شود هر تعدادی را بنا بر اکثریت گرفت. باید جامعه آماری به طور علمی و گزین شده انتخاب شود و روش‌های آماری مناسب برای تحلیل آن‌ها استفاده شده باشد تا به رقم معناداری برسیم.

  • چگونه می‌توانیم علم را از شبه‌علم تشخیص دهیم؟

راهش این است که برای تشخیص علم از شبه‌علم به جامعه آماری قابل قبول در همان حوزه رجوع کنیم. برای پزشکی، فیزیک، روان‌شناسی و دیگر علوم. افراد، منابع و مراجع سرشناس یعنی رجوع به متخصصین امر. اما یک راه و شاخص تفکیک‌پذیر برای شبه علم این است که اعتبار کلی و دائمی به ادعاهایش می‌دهد. مثلن می‌گوید: «این روش همیشه جواب داده و خواهد داد. اگه نتیجه نگرفتی شما روش درست انجام نداده‌ای.»

دقیقن برعکس علم که مدام به بررسی علت‌های ناسازگار می‌پردازد. یعنی برایش مهم است که چرا یک مورد جواب نداده. علم سعی میکند آزمایش را دوباره تکرار کند. اگه بخواهم کلی‌تر بگویم علم تجربی قبل از رسیدن به تجربه مرتب آزمایش‌ها رو تکرار میکند تا از «صحت و تعمیم» برای ارائه یک مدل کلی مطمئن شود. وقتی به یک قانون کلی رسید تا پیش نیامدن مورد نقض، قانون را برای همه عمومیت می‌دهد.


اما شبه علم یک مورد را روی یک مریض امتحان میکند و اثربخشی آن را ملاک می‌گیرد برای موارد مشابه بعدی. شبه‌علم می‌گوید: «باید روی مریض‌هایی با این ویژگی‌ها این دارو جواب دهد». یعنی از ابتدا بدون جمع‌آوری تعداد بسیار زیادی نمونه به تعمیم می‌پردازد.

البته این‌ها تعاریف علمی از شبه‌علم نیست. من فقط برای درک عمومی با مثال‌ها توضیح می‌دهم.

  • چرا دانستن تفاوت علم و شبه‌علم مفید است؟

در مورد آگاهی جامعه بهترین پاسخ این است که به آن‌ها کمک میکند فریب نخورند و در دام افراد مغرض یا دلسوز ناآگاه نیفتند.

  • جذابیت علم و دانش برای شما در چیست؟

من عاشق بحث‌های مبنایی علم هستم. می‌توانم از این طریق به نحوه‌ی شکل‌گیری علوم و ارتباط سایر حوزه‌های اندیشه به هم، برسم. بحث «روش علم» موضوع پردامنه و دقیقی است که فراز و نشیب‌های زیادی داشته. در حدی که برخی از علم‌پردازان معتقدند که علم اصلن روش واحدی ندارد. جامعه و فرهنگ در هر زمان و مکانی روش‌های آن را تعیین میکند.

  • دوست‌ دارید به موضوع خاصی اشاره کنید؟

دوست دارم به این نکته تاکید کنم که علم یک حوزه پر از اختلاف نظر است. همین موضوع باعث جذابیت آن می‌شود چون ادعای تمامیت برای همه‌ی زمان‌ها، مکان‌ها و افراد ندارد. برخلاف تصور عرفی از علم اتفاقن علم بسیار تغییرپذیر است. در طول زمان بسیاری از ادعاهایش را بررسی و اصلاح کرده‌است. همیشه ادعایش این است که تا اطلاع ثانوی مبنی بر این شرایط با توجه به این مدل و در این حیطه از علم، فلان حرف درست است.

من این تغییرپذیری را دوست دارم چون فضایی است برای پردازش سوال‌های بیشتر، چرایی‌های گسترده‌تر، دقیق‌تر و ژرف‌تر بدون نگرانی درباره‌ی نتیجه.

نظرات (2)

پیام بگذارید