«۵ سال برای طلاقم میدوم.»
«۵ سال؟»
دوستم را تحسین میکنم. چه خوب که هر جا متوجه میشود اشتباه میکند، برمیگردد. بنظرم این یکی از اصول بنیادین خودمراقبتی است. بجای آنکه بگوید:«من تا آخر میروم.» این حالت را به اجتماع خودمان تعمیم میدهم. آیا زمان آن نرسیده که وقتی موضوعی از لحاظ اجتماعی اشتباه است، برگردیم؟
اگر یک اشتباه انجام دهیم و ۱۰۰ دلیل بیاوریم. ۱۰۰ اشتباه انجام دادهایم.
درست است که ما چون انسانیم اشتباه میکنیم اما «ادامهی اشتباهکردن» موضوع دیگری است. من فکر میکنم اشتباه اولیه ممکن است «ناخودآگاه» باشد اما ادامهی اشتباهکردن «خودآگاه» است. «ادامهی اشتباه کردن» زمانی است که از اشتباه خود «آگاهی» داریم اما هنوز آن را نپذیرفتهایم.
وقتی از مسیر اشتباه برمیگردیم به مفهوم آن است که متوجه اشتباه خود میشویم. آن را میپذیریم. مسئولیتش را قبول میکنیم و بعنوان راه حل، مسیر را تغییر میدهیم. طیکردن این مراحل ما را پیشرفت میدهد. اما وقتی اشتباه میکنیم و تا آخرخط به مسیر ادامه میدهیم؛ چگونه پیشرفت میکنیم؟
ما نیاز داریم برگردیم.
- روش القا
ما از کودکی به روش «القا» بزرگ شدهایم. در روش القا «موضوع جدید» برای نهادینهشدن «تکرار» میشد بجای آموزش، تمرین و تجربه. موضوع آنقدر تکرار میشد که بوسیلهی تلقین در ذهنمان «عادیسازی» شود. دیگر پرسش، اندیشه و انتخابی وجود نداشت.
روش القا اندیشهی ما را کشت. آنچه داریم آن چیزی نیست که میخواهیم. وقتی انتخابها بدون پرسش و اندیشه باشد انگار انتخابی صورت نگرفته است. موضوعی از پیش، تعیین شده که به «روش القا» اجرا میشود.
شاید بعضی از رفتارهای ما اینگونه باشد. بدون پرسش و اندیشه انجام میدهیم زیرا اصولی برایمان بوسیلهی «تکرار» نهادینه شده مانند اصولی که برای «حق طلاق» در جامعهی ما رواج دارد.
ما نیاز داریم برگردیم.
- زن، زندگی، آزادی
ما چه می خواهیم؟ چرا میخواهیم؟ چگونه بدست آوریم؟
ما خواهان «تغییرات اجتماعی» هستیم اما در کوچکترین قسمت جامعه یعنی خانواده «تغییری» ایجاد نمیکنیم. خانهای ناموزون میسازیم که ظاهرش بعلت تکرار، تکرار و تکرار برایمان عادی شده.
یک مرد هر چقدر مهم و خاص باشد «یک انسان» است و زن هم. اما در شرایط نابرابر کنونی انگار یکی انسانتر است و برای دیگری تصمیم میگیرد. گاهی «شرایط» انسانهای خوب را هم در برابر «قدرت زیاد» از انسانیت دور میکند.
همه می دانیم آب مایه حیات است اما اگر بیشتر باشد سیل میشود و ویران میکند؛ اگر کم باشد خشکسالی میشود و باز ویران میکند. قدرت هم اینگونه است. قدرت کم زن و قدرت زیاد مرد تعارض میآفریند. ما «سند نابرابری» خودمان را برای رسیدن به عشق و تشکیل خانواده «بدون آگاهی» امضا میکنیم.
ما نیاز داریم برگردیم.
- اکنون و اینجا
هر آنچه بود، بود. هر آنچه گذشت، گذشت و هر آنچه هست، هست. میخواهیم با «آنچه هست» چه کنیم؟ راه حل ما برای «اینجا و اکنون» چیست؟ آیا هنوز انتظار داریم قانونی از بالا به ما «فرمان» دهد؟
من فکر میکنم «اعتماد ما به یکدیگر برای انسان بودن» راه حل ماست. دادن حق طلاق، کار، تحصیل، خروج از کشور بصورت قانونی و توافقی به بانوان سرزمینمان به امید «رابطهای برابر». کاش میشد در یک جریان اجتماعی توسط مردان سرزمینمان «حقوق انسانی بانوان» به خودشان برگردد.
نظرات (4)
منصوره بانام
عالی بود
شادی صفوی
سلام منصوره جان
از نظرهای شما بسیار استفاده کردم. سپاس.
مهدیه شوریابی
فوقالعاده بود خانم صفوی عزیز😍👌
شادی صفوی
سلام مهدیه جان
ممنون. من خیلی به موضوعات اجتماعی علاقمندم. امیدوارم مفید باشد.