در دیداری که بین آنیشتین و چارلی چاپلین صورت گرفت. آنیشتین به او گفت: «کار شما خیلی مهم است زیرا مردم جهان از هر کشور و قومی که باشند حرکتهای شما را میفهمند و تحسینتان میکنند». چارلی در پاسخ گفت: «ولی به نظر من کار شما خیلی مهمتر است زیرا…
دریا از پنجرهی سالن بیلیارد خودنمایی میکند. نزدیک غروب است. چراغها روشنشده. باغبانها رفتهاند. فضای سبز شهرک زیر نور ماه میدرخشد. دیشب ماه را با تلسکوپ دیدیم. بنظرم از نزدیک زیباتر بود با تمام چالهچولههایش. همسرم توپهای قرمز را در قاب مثلثی، روی میز بیلیارد میچیند. چشمان پسر ۸ سالهام…
کتاب «به بچهها گفتن، از بچهها شنیدن» تنها برای والدین نیست زیرا کتاب بیشتر دربارهی ارتباط است تا ارتباط با کودک. اگر شما هم با دوستانتان تعاملی سطحی دارید، با همسایههایتان قاطی نمیشوید، از همکارانتان فاصله میگیرید، با همسرتان چالش دارید و در ارتباط با کودکتان به بنبست خوردهاید؛ میتوانید…
از کودکی بیشتر مصرفکننده بودم تا تولیدکننده. مصرفکنندگی بالای هرم ارزشی من بود. انگار هر چه بیشتر مصرف میکردم برندهتر بودم. برعکس خواهرم که کارهای خودش را انجام میداد و به دیگران هم کمک میکرد. او به کارهای هنری هم علاقه داشت. خواهرم در نوجوانی خیاطی یاد گرفت بعد مینیاتور،…
شنگال نه قاشق بود و نه چنگال اما کمی از هر دو بود. مادر شنگال قاشق بود و پدرش چنگال. او در سفره جایی نداشت پس تصمیم گرفت تغییر کند. ابتدا خودش را شبیه قاشق کرد و چنگالها طردش کردند سپس خودش را شبیه چنگال کرد ولی قاشقها هم او…
داستان «پدینگتون» داستان پذیرش تفاوتها است. داستان خرسی که از جنگلهای پرو به لندن میآید تا زندگی جدیدی را آغاز کند. در شلوغی ایستگاه مترو مادری او را میبیند و عاطفهاش درگیر میشود. انگار خرس قصهی ما یکی از فرزندانش است. او نام ایستگاه مترو را برایش انتخاب میکند…