آینده‌ی بهتر با آموزش بهتر

تخلیه زباله‌های ذهنی

شبیه به آنکه بدن ما به تخلیه‌ی صحیح برای سلامتی نیاز دارد، ذهن ما نیز به تخلیه‌ی صحیح نیازمند است. ای کاش همانطور که کودک سه‌ ساله در فرآیند آموزش‌ توالت قرار می‌گرفت، در سن مناسبی هم راجع‌به توالت‌ ذهنی آموزش می‌دید و این فرآیند را مرحله‌به‌مرحله طی می‌کرد.

 

آن‌وقت انسان دیگر به خودش اجازه نمی داد در هر مکان و زمانی «تفاله‌های ذهنی» خود را بر سر این‌و‌آن بریزد.

 

دیگر احساسات و افکار نگه‌داشته‌شده برای بیرون‌آمدن به ذهن فشار نمی آوردند. به‌صورتی‌که همیشه بخشی از انرژی‌ذهنی صرف نگه‌داشتن چیزی باشد که به آن نیاز ندارد مانند بدن وقتی از رفتن به دستشویی امتناع می کند.

 

در این نوشتار دوست دارم شما را با «تمرین آزادنویسی» آشنا کنم.

 

این روش را از شاهین کلانتری گرامی در اسفندماه سال گذشته آموختم و تا‌کنون انجام داده ام. (همان صفحات صبحگاهی جولیا کامرون)

 

تنها نوشتن سه صفحه آزادنویسی به‌عنوان اولین کار روزانه بعد از خواب شبانه در مدت چندماه از من انسان دیگری ساخت و تغییرات محسوسی را برایم پدید‌آورد.

 

 

 

آزادنویسی به‌مفهوم همه‌ی آن‌چیزی است که در این لحظه از ذهنم در‌گذر است. بدون سوال، بدون سانسور و بدون قضاوت. البته من چون فرزند کوچک دارم با این نظم انجام نمی‌دادم و معمولا آخر شبها می نوشتم اما دستورالعمل صحیح را برای شما دوستان عزیزم نقل‌قول می کنم.

 

هر روز زمانی را برای نوشتن اختصاص می‌دهم. قلم را روی کاغذ می‌گذارم و هر آنچه را در ذهن دارم، بدون وقفه می‌نویسم. چون ذهن شلوغی دارم بسرعت صفحات را پر می‌کنم.

 

احساس سبکی و فراغت بعد از آن تجربه‌کردنی است.

 

حدود چهل‌ سال دارم و فکر می کنم همواره و از کودکی نیازمند آن بودم که در جایی مناسب ذهنم را خالی کنم.

 

شباهت‌های آموزش توالت جسمانی و آموزش توالت ذهنی چیست؟

در فرآیند آموزش توالت به فرزندم یاد دادم که بعد از پوشک، دیگر نمی‌تواند در هر زمان‌ومکانی خودش را تخلیه کند.

 

در فرآیند آموزش توالت‌ ذهنی من نیز یادمی‌گیرم که دیگر نمی‌توانم در هر زمان‌ومکانی ذهنم را تخلیه کنم، درست همانطور که به فرزندم آموختم به نشانه‌های تخلیه توجه کند، نیاز بدنش را بشناسد و به دستشویی مراجعه کند.

 

من نیز در حال آموختن هستم که به نشانه‌های «تخلیه‌ی ذهنم» توجه کنم و نیاز ذهنم را بشناسم، بلافاصله به کاغذوقلم مراجعه می‌کنم قبل از آنکه فشار احساسات و افکار بر من غلبه کند.

 

اگر فرآیند برون‌ریزی ناآگاهانه در حضور فردی انجام‌شود، باعث می‌شود احساس ناخوشایندی به من و دیگری دست بدهد. در حالی‌که در برون‌ریزی روی کاغذ، فرد دیگری درگیر فوران احساسات‌وافکار من نیست.

 

من فکر می‌کنم در فرآیند آموزشِ توالت‌ ذهنی نوعی انسان‌دوستی درجریان است. دوست داشتن خودم برای برطرف‌کردن نیازم به تخلیه‌‌ی ذهنی و دوست‌داشتن دیگران برای استفاده‌نکردن از آنها بعنوان ابزار‌تخلیه.

 

شما چطور فکر می‌کنید؟

 

 

پیام بگذارید