آینده‌ی بهتر با آموزش بهتر

والدگری نوین | مصاحبه با گلسا غریب‌نواز

حدود ۶ سال است که گلسا غریب‌نواز را می‌شناسم. صدای آهنگین و دلنشینی دارند همینطور ریتم‌بدنی آرامش‌بخشی. به حرف‌های مادران مضطرب خوب گوش می‌دهند و آن‌ها را راهنمایی می‌کند. ایشان مدیر «موسسه والد و کودک» در گوهردشت کرج هستند.

  • سلام، لطفن خودتان معرفی کنید و بفرمائید در رشته‌ی روان‌شناسی چه فعالیت‌هایی انجام می‌دهید؟

سلام گلسا غریب‌نواز هستم. کارشناسی ارشد رشته‌ی مشاوره‌. در حیطه‌ی کودک و نوجوان فعالیت می‌کنم همچنین مشاوره برای خانواده‌ها در حیطه‌‌ی فرزندپروری، کلاس‌های آموزشی برای کودکان و کارگاه‌های آموزشی برای والدین عزیز.

  • شما چه آموزش‌هایی به کودکان می‌هید؟ و بنظر شما این آموزش‌ها چقدر مؤثر هستند؟

آموزش‌های ما در حیطه‌ی کودک مربوط به همه‌ی توانمندی‌ها و مهارت‌‌هایی که قبل از ورود به مدرسه باید بچه‌ها بدست بیاورند. البته بصورت پایه‌ای تا بتونیم چالش کمتری در دوران مدرسه و بعد‌ها داشته‌ باشیم. در این دوره بیشترین میزان یادگیری و رشد مغز وجود دارد بنابراین آموزش تأثیرگذاری زیادی دارد.

ما دوره‌های مختلفی برای آموزش مهارت‌های زندگی ده‌گانه داریم. همینطور در زمینه‌‌های شناسایی و پرورش هوش‌های هشتگانه، افزایش دقت و توجه، تقویت حافظه‌ی فعال، پرورش خلاقیت فعالیت‌های متنوعی انجام میدهیم.

  • شما در موسسه چه آموزش‌هایی برای والدین دارید؟ این آموزش‌ها چه تأثیری بر سلامت خانواده‌ها دارد و چه تأثیری روی ارتباط با کودک؟

ما برای والدین عزیز هم دوره‌هایی داریم در تکمیل دوره‌هایی که برای کودکان برگزار می‌کنیم. چون هدف ما این هست که به تأمین سلامت روان کودکان و خانواده‌ها کمک کنیم حتمن دوره‌هایی برای والدین هم برگزار می‌کنیم در حیطه‌های فرزندپروری، تربیت جنسی و تأمین نیازهای اساسی و عاطفی بچه‌ها تا خانواده‌ها هم در این زمینه‌ها آگاهی‌ داشته باشند. ما کارگاه‌هایی برای والدین برگزار می‌کنیم تا کمک مؤثرتری انجام دهیم.

  • والدین بیشتر از شما چه سؤال‌هایی می‌پرسند و بیشتر نگران چه موضوع‌هایی هستند؟

چیزی که این روزها بیشتر می‌بینم بحث مهارت‌های ارتباطی است مثلن خیلی از والدین به من می‌گن بچه‌ی من مهارت ارتباطیش ضعیفه، با دوستاش می‌خواد ارتباط برقرار کنه در این زمینه ضعف داره. با اطرافیان نمیتونه ارتباط خوب و مؤثری برقرار کنه یا اینکه بچه‌هایی هستند که دقت و توجهشون پائینه، نافرمانی دارند، گوش نمی‌دن به حرف پدر و مادر یا رابطه‌ها اصلن خوب نیست در خانواده.

دیگه مسائل زیادی مطرح میشه بعضی افراد هم مشکلات خاص و ویژه را مطرح می‌کنند که در همه‌ی افراد نیست ولی یه سری از بچه‌ها دارن و مشکلاتی مثل بیش‌فعالی دارن. بچه‌هایی که در طیف اوتیسم هستن و از این قبیل. یک سری هم بحث اختلافات بین والدینه. این روزها که مراجعه می‌کنند مثلن روی تربیت بچه‌ها توافق ندارن هر کدوم یک روشی می‌پسنده برای تربیت کودک.

  • بنظر شما چرا نیاز داریم به فرزندپروری مانند یک مهارت نگاه کنیم؟ و نگوییم: «مامانم من را اینطوری بزرگ کرده، من آدم خوب و موفقی هستم پس من هم همانطور کودکم را تربیت می‌کنم؟»

در بحث «مهارت» هر انسانی که بدنیا میاد در هر زمینه‌ای باید توانمندیهای لازم کسب کنه. اینطور نیست که بصورت غریزی با توانمندی‌ها آفریده شده باشه. معمولن انسان مهارت‌ها را یاد میگره، الگو برداری می‌کنه. انسان‌ وقتی می‌خوان زمینه‌ی شغلی خاصی انتخاب کنه معمولن می‌ره توی اون زمینه بصورت تخصصی دوره میبینه. مثلن می‌خواد یه راننده خوب بشه، خیاط خوب بشه، آرایشگر خوب بشه، میخواد یه مهندس خوب بشه.

ولی هیچوقت احساس نیاز نمی‌کنیم برای اینکه بتونیم فرزندمونم بزرگ کنیم و بتونیم در این زمینه بهتر عمل کنیم نیاز هست مهارت بدست بیاریم. قبلن این نیاز احساس نمیشد دلیلش این بود که ارتباط بچه‌ها با والدین اینقدر نزدیک و طولانی‌مدت نبود. بچه‌ها معمولن تایم بیشتری با دوستاشون بیرون از خونه می‌گذروندن با اونها بازی می‌کردن؛ جمع‌های  دوستانه‌ی زیادی وجود داشت.

الان در یک خونه‌ی کوچیک والدین و بچه‌ها با هم تنها هستند. تایم بیشتری با هم می‌گذروندن و اینجا چالش‌ها خیلی بیشتر میشه. احساس نیاز بوجود میاد و می‌فهمن نیاز دارن مهارت بیشتری برای ارتباط بدست بیارن. قبلن ارتباط کمتر بود و احساس نیاز نبود. من فکر نمی‌کنم همینکه مثل نسل گذشته عمل بکنیم الان می‌تونیم یک مادر خوب باشیم.

بگیم: «من مگه چطوری تربیت شدم؟ خب من آدم موفقیم.» ما آگاهی لازم نسبت به ضعف‌های خودمون هم نداریم. من فکر می‌کنم ما فقط یک جنبه را می‌بینیم. شاید اگر که نسل گذشته هم می‌تونست مهارت یاد بگیره ما الان می‌تونستیم خیلی خیلی بهتر از الان عمل کنیم. در واقع زندگی شادتر و زندگی تؤام با رضایتی داشتیم. حالا موفقیت داریم اما جنبه‌های دیگه چقدر موفق بوده؟ این رو هم باید درنظر بگیریم.

  • پیشنهاد شما برای کسانی که در آینده می‌خوان پدر یا مادر بشن چی هست؟ یا افرادی که قبلن فرصتی برای آموختن والدگری نداشتند و اکنون فرزند دارند؟

برای کسانی که تازه تصمیم‌گرفتند و می‌خوان صاحب فرزند بشن و والدین خوبی براش باشم اولین مسئله‌ای که خیلی مهمه کار کردن روی رابطه‌ی دو نفره‌ی زن و شوهره یعنی اول باید رابطه‌ی خودشون بهبود بدن. یه رابطه‌ی صمیمی و دوستانه با هم داشته باشن. فکر نکنن با اومدن بچه مشکلات حل میشه یا اومدن بچه می‌تونه اختلاف‌های زناشویی از بین ببره.

در حالیکه اصلن اینطور نیست و با اومدن بچه چالش‌های زندگی خیلی بیشتر میشه، می‌تونه دامن بزنه و مشکلات خیلی بیشتر کنه. اولین قدمی که زن و مرد باید بردارند برای بهترشدن رابطه‌ی دونفرشونه. تلاش بکنن، حتی از متخصصین کمک بگیرن که روز به روز عشق را بسازند توی زندگیمون.

بعد که فرزندشون هم می‌خواد وارد بشه به زندگی در همین دوره که این آگاهی‌ها را کسب کردند می‌تونن در حیطه‌ی فرزندپروری هم آموزش‌های لازم ببینن. یعنی باید یک طرح و برنامه‌ای وجود داشته باشه و اگر هم وجود نداره والدین به این فکر بیفتن حالا که ما می‌خواهیم بچه‌دار بشیم چه کار کنیم که در شروع آمادگی‌های لازم بدست بیاریم.

در دوران بارداری و بعد از اون وقتی بچه بدنیا میاد مشکلات، مسائل و چالش‌هایی ممکنه داشته باشه، چطور باهاش کنار بیایم؟ یک سال اول که خیلی مهمه در اون زمینه اطلاعات مهم بدست بیارن هر دونفر زن و شوهر. فکر می‌کنم فرصت خوبی ایجاد می‌شه که این اطلاعات بدست بیاریم بعد اقدام کنیم به بچه‌دار شدن.

دوران بارداری هم فرصت خوبیه برای بدست آوردن اطلاعات در حیطه‌ی فرزندپروری حتی قبل از اون. اما در دوران بارداری معمولن انگیزه بیشتر میشه و فرصت خوبیه که زن و شوهر با هم آموزش‌های لازم را ببینن.

  • بیشترین نیاز کودکان در رابطه با والدینشون در جامعه‌‌ی ما چی هست؟

نیازهای اساسی بچه‌ها یا هر انسانی مشخصه، یه سری نیازهای خاص که باید در نظر گرفته بشه مثلن نیاز به عشق و احساس تعلق، دوست‌داشتن بی‌قید و شرطی که والدین باید داشته‌باشند. بچه‌رو با بچه‌های دیگه مقایسه نکنن، بپذیرن کودکشون رو همینطوری که هست این خیلی مهمه و باعث میشه عزت‌نفس کودک بالا بره و خودش رو همون طوری که هست باور کنه و قبول داشته باشه.

این خیلی خیلی نیاز مهمیه که اگر والدین نسبت بهش آگاهی داشته باشن می‌تونن عملکرد بهتری داشته باشن. نیاز به استقلال، نیاز به تفریح و بازی؛ این رو بدونیم که بازی برای کودک تمام زندگیشه و فکر نکنیم: «وای چقدر بازی؟ چقدر تو میگی بیای بازی کنیم؟ بیا بازی کنیم؟» اصلن زندگی کودک با بازی همراهه.


گاهی والدینی هستند که بیش از حد نیازهای کودک را مثل نیاز به محبت، نیاز به تفریح برآورده می‌کنند. از طرفی هیچگونه محدودیتی برای کودک قائل نمی‌شن و اجازه نمی‌دن کودک ناکامی رو تجربه کنه توی زندگیش. والدینی هم هستند که فکر می‌کنند خیلی خیلی باید توجه کنند به کودکشون بعد از اون ور قضیه کودک تحمل هیچگونه شکست و ناکامی نداره. این روزها شاهد این مدل از خانواده‌ها هم هستیم بعد میبینیم در جامعه خیلی آسیب‌پذیر میشه این بچه.

  • به نظر شما چطور می‌تونیم فرزندان سالم‌تری پرورش بدیم در جامعه‌ی کنونی؟

بحث اول در مورد ما والدین اینه که اول به نیازهای خودمون بپردازیم. از خودمون آگاهی بیشتری بدست بیاریم در رابطه با اینکه خودمون چه نیازهایی داریم؟ چه احساس‌هایی را داریم تجربه می‌کنیم؟ چه نقص‌هایی در درون خودمون حس می‌کنیم و به اینها بپردازیم.

در این زمینه کمک بگیریم اگر احساس می‌کنیم که خیلی مشکل داریم. یه سری چالش‌هایی داریم که هنوز باهاشون کنار نیومدیم. بتونیم برای خودمون ارزش قائل بشیم، وقت بذاریم. وقت‌های لذت‌بخشی برای خودمون داشته باشیم. اون موقع حتمن می‌تونیم یه والد خوب باشیم و یه الگوی خوب برای بچه‌هامون باشیم .

پیام بگذارید